نشود وسبب زياد شدن مرض نشود، سيب پخته براى سرفه خشك وآب سيب با شراب وآبگوشت براى رفع غشى مجرب است وآب سيب در معجونهاى مفرح، مقوى فعل آنها مىباشد. رب سيب وشراب سيب، آب سيب در مجمع احوال قوى تر از جرم آنست.
تبصره - در طب يونانى آب هردوا وغذائى را مىگويند شراب مخصوصا لفظ عرب مىباشد وهر كجا كه اسم شراب برده شود مقصود شراب مسكر نمىباشد وشراب مسكر را خمر مىگويند كه شراب انگور وغيره باشد.
آب سيب براى تفريح قلب وتقويت معده وكبد وجگر ودفع وسواس سوداوى ودفع سموم خصوصا سم عقرب ودفع (وبا) بسيار مؤثر است ومسكن حرارت است.
مرباى سيب بهتر است از جرم غير مربا وخواصش قريب بسيب مىباشد. (مشوى عضص) يعنى سيب گس * (هامش) 1 - ترش (*) بوداده، سرخ كرده براى اسهال خونى ومرض سل وذبول لاغرى نافع، ضماد سيب برپشت چشم براى تسكين درد وجع * (هامش) 2 - بيمارى (*).. آن نافع است.
زياد خوردن سيب خصوصا خام نارس در فصل بهار مورث تبهاى مركبه ونيسان ومولد رياح باد وتمدد ساير بدن، راست ماندن عضو ودرد عضلات واحتلاج (پريدن عضو) مصلح آن دارچين، وغذاى لطيفه سيب ترش مسكن قى وعطش وموافق معده صفراوى است. سيب ترش در خمير بگيرند وپخته شود در توى آتش براى اسهال خونى مصلح دواهاى سم است.
سويق سيب، يعنى سيب ترش را خشك كنند بعد بو دهند بريان وآرد كنند وآن آرد را با آب انار ودواهاى مناسب ميل كنند، براى تقويت معده گرم واسهال صفراوى وتسكين قى نافع است.
زياد خوردن سيب ترش مضر سينه ومورث ذات الريه ورياح عروق (باد رگها) مصلح آن گلقند ودارچين ولعوق نمودن عسل (با انگشت عسل را بليسند) سيب ترش وشيرين (مز) مولد خلط، صالح ومسكن تشنگى وقى صفراوى واسهال ودر ساير افعال مثل سيب ترش است وگويند همه اقسام سيب اگر بخلط حاركه در معده