بسم الله الرحمن الرحيم مظلومترين پيامبر ما اوذي نبي بمثل ما اوذيت (1) بشريت در تاريكى و ظلمت دهشت انگيزى روزگار مى گذراند، و در انتظار طلوع خورشيدى فروزان بود، خورشيدى كه همهء ستارگان فروزان انبياء، پيش قراولان سپيده دم طلوع او بودند، و يكى پس از ديگرى قدوم او را مژده مى دادند:
او مى آيد و انسان را از ظلمات مىرهاند، جا داشت، به پاس قدومش همهء عالم هستى را چراغانى و آزين بندان كنند، و همهء انسانها زمين را با مژگان براى قدومش بروبند، اما گويا، اين آدمى زاد كه رهبرى شيطان را برگزيده بود، با تمام وجود و توان كمر همت بسته تا با اين خورشيد تابناك ظلمت شكن بستيزد.